شبکههای ماهوارهای که مدتی است در حوزههای مختلف رسانههای بصری ورود پیدا کرده، تمرکز ویژهای بر موضوع فیلم و سریال داشته است. این تا بدانجاست که شبکههایی را به پخش شبانهروزی فیلم و سریال اختصاص دادهاند؛ اما پرسش این است که هدف این شبکهها، فقط پخش مجموعهای از محصولات تلویزیونی و سینمایی است یا تمام این برنامهها که به روی آتن میروند، دارای هدفگذاری و خط مشی معینی است.
بررسیها نشان میدهد که این گروههای تلویزیونی چهار محور اصلی را در برنامههای پخش شده مد نظر قرار دادهاند که مانند نخ تسبیح تمام این فعالیتها را پوشش میدهد. تمام این محورها نیز در چهارچوب سبک زندگی میگنجد و نشان از مأموریت ویژه این شبکهها دارد که در پی فروپاشی اجتماعی و فرهنگی کشور هستند؛ البته در این راه از روشها و ابزارهای مختلف بهره میبرند.
این شبکهها با پخش سریالهای طولانی مدت همچون عشق ممنوع، عمر گل لاله، نور و مهند، عاصی، عشق و جزا، از بوسه تا عشق، ایزل، سلطان سلیمان، کوزی گونی، کارادایی، برگریزان و... علاوه بر کمرنگ کردن برخی مفاهیم و مظاهر اسلامی و اعتقادی سعی در از بین بردن زشتی مفاهیمی چون خیانت زن و مرد به یکدیگر، ترویج فحشا و رابطه با زنان متأهل و تجملگرایی، عادیسازی روابط آزاد و بیبند و بار، تجاوز، نوشیدن شراب و... دارد. در واقع، موضوع اصلی بیشتر سریالهای این شبکهها که تعداد قسمتهای هر یک به 500 و 600 نیز میرسد، خیانت و روابط ضربدری شخصیتهای سریال است. خیانت مرد به زن، ارتباط زن متأهل با مرد دیگر، روابط نامشروع حتی میان داماد یک خانواده با مادر همسر خودش و عروس خانواده با پدر شوهر و خیانتهایی از این دست، یکی از فاکتورهای جذب مخاطب در سریالهایی است که بیشتر محصول ترکیه یا امریکای لاتین در گروه جم است.
عادیسازی رفتارهای ضدفرهنگی در بستر جامعه، هدفی است که جم در تکاپوی دستیابی به آن است و در این راه از بین بردن زشتی چنین رفتارهایی با پرداختن مداوم به آن و نرم نشان دادنش، سیاستی است که این شبکه و زیرمجموعهاش به شدت در پی آن هستند.
تمام اتفاقات سریالهای مد نظر در خانههای اشرافی و برای خانوادههایی بسیار ثروتمند روی میدهد. دکوراسیون، لباسها، خودروها و به طور کلی سبک زندگی ترویج شده در این سریالها الگویی از زندگی بیقیدوبند اشرافی بدون ذرهای پایبندی به اصول اولیه اخلاقی و مقولهای به نام «اصالت خانوادگی» است.
در کنار این مؤلفه توجه به مصرفگرایی نیز به شدت دیده میشود که لازمه همیشگی چنین سبکی در زندگی است. این گروه در تلاش است که جامعه را به سمت رقابت اشرافیگری و نارضایتی دائمی از وضع موجود سوق دهد؛ چراکه عموماً قادر به تهیه و تدارک چنین سطحی از رفاه که در سریالها نشان داده میشود نیستند؛ اگر چه این نوع زندگی ارائه شده فقط یک کاریکاتور است و فریبی بیش نیست.
از طرفی، روابط نامشروع بین زن و مرد محور اصلی داستان اغلب فیلمها و سریالهای این گروههای تلویزیونی است، پدیده فرزند نامشروع و فرزند مجهولالهویه، از دیگر موضوعاتی است که این سریالها و فیلمها به تدریج زشتی آن را از بین میبرد. زندگی مجردی و ازدواج سفید که در نمونههایی هم منجر به تولد فرزند نامشروع میشود، به عنوان امری عادی در جامعه مدرن معرفی میشود. با بررسی دقیق این شبکهها اینگونه به مخاطب القا میشود که در دنیای امروز راهی جز پذیرش پدیدههای اینچنینی نیست. مخاطب به این باور باید برسد که جهان معاصر که وی نیز عضوی از آن است با اتفاقات روزمرهای مانند خیانت، روابط نامشروع، فرزندان نامشروع و... همراه است و این نه یک اتفاق یا ضدفرهنگ بلکه یک نرو اجتماعی است.
همچنین روابط عشقی به تصویر کشیده شده در بیشتر این سریالها نه تنها دیگر یک رابطه دوطرفه نیست؛ بلکه از رابطه مثلثی (علاقه همزمان دو نفر به یک نفر) نیز عبور کرده و به عشقهای مربعی یا ضربدری تبدیل شده است تا ضمن ایجاد گرههای داستانی عمیقتر مرحله به مرحله تابوها و قالبهای سنتی روابط انسانی را در هم بشکند. این فرمول جذب مخاطب تقریباً به طور ثابت در تمام سریالهای مدنظر پیگیری میشود تا جایی که در زمینه تمام این موارد در ذهن مخاطب حساسیتزدایی صورت گرفته و امری عادی جلوه کند.
ارسال نظر